چرا ولايت فقيه بهترين نوع حكومت در زمان غيبت است؟


براي پاسخ به اين سؤال توجّه به اين نكته لازم است كه «براي تأمين نيازمندي‌هاي اجتماعي و جلوگيري از هرج و مرج، فساد و اختلال نظام، وجود حكومت در جامعه‌ امري ضروري است، اجراي احكام اجتماعي اسلام هم لازم است و اين امر به زمان حضور پيامبر و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ اختصاص ندارد يعني احكام اسلام از جاودانگي برخوردار است و بايد در همه زمان‌ها و مكان‌ها اجرا گردد و حكومت ايده‌آل و مطلوب در اسلام حكومتي است كه معصوم ـ عليه السلام ـ در رأس آن باشد هنگامي كه تحصيل مصلحت غير قابل اغماضي در حد مطلوب و ايده‌آل ميسّر نشد بايد نزديك‌ترين مرتبه به حدّ مطلوب را تأمين كرد.

 در زمان غيبت كه مردم از مصالح حكومت معصوم محروم هستند بايد به دنبال نزديك‌ترين و شبيه‌ترين حكومت به حكومت امام معصوم باشيم، نزديكي يك حكومت به حكومت امام معصوم ـ عليه السلام ـ در 3 امر متبلور مي‌شود، نخست علم به احكام كلي اسلام (فقاهت)، دوم شايستگي روحي و اخلاقي به گونه‌اي كه تحت تأثير هواهاي نفساني و تهديد و تطميع‌ها قرار نگيرد (تقوا) و سوم كارآيي در مقام مديريت جامعه كه به خصلت‌هاي فرعي از قبيل درك سياسي و اجتماعي، آگاهي از مسائل بين‌المللي، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهكاران، حدس صائب در تشخيص اولويت‌ها و اهميت‌ها قابل تحليل است»[1]

پس وجود حكومت براي اداره جامعه امري ضروري است كه اختصاص به زمان حضور امام معصوم ـ عليه السلام ـ ندارد و حكومت مطلوب و ايده‌آل در نظام اسلامي در درجه اول حكومتي است كه در آن امام معصوم ـ عليه السلام ـ حاكم باشد كه احتمال گناه و خطا و اشتباه در او نيست و در درجه بعد در صورتي كه امكان دسترسي به امام معصوم ـ عليه السلام ـ نباشد مانند زمان غيبت، حاكم اسلامي كسي است كه نزديك‌ترين فرد به امام معصوم ـ عليه السلام ـ از حيث شرايط و صفات ويژه‌اي مانند علم، عدالت، تقوا و تدبير باشد كه احتمال خطا و اشتباه با وجود اين صفات و شرايط خاص در او ا تا حد قابل ملاحظه‌اي كاهش مي‌يابد به حدّي كه عقلاء و نوعِ مردم به احتمال خطا و اشتباه وي ترتيب اثر نمي‌دهند و اين مانند رجوع به يك متخصص در حيطه تخصص اوست كه اگرچه احتمال اشتباه در نظر او داده مي‌شود. ولي اين احتمال بايد توجّه به آگاهي او در زمينة تخصصْ بسيار ضعيف است كه عقلاء به آن ترتيب اثر نمي‌دهند.[2]

 در قانون اساسي[3] به شرايط و صفات رهبر يعني صلاحيت علمي لازم براي افتاء و عدالت و تقوا و بينش صحيح سياسي و اجتماعي، تدبير،‌ شجاعت، مديريت و قدرت كافي براي رهبري اشاره شده است. علاوه در كنار وجود اين شرايط و صفات نظارت مجلس خبرگان بر اعمال رهبر كه در قانون اساسي مطرح شده كه خود عامل كنترل و جلوگيري از اشتباه در تصميم‌گيري‌هاي رهبر است.
هم‌چنين به كارگيري مشاوران مختلف در امور سياسي، اجتماعي. اقتصادي و فرهنگي و... توسط رهبر در قالب مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در قانون اساسي[4] نيز به آن اشاره شده است نيز عاملي جهت كاهش احتمال خطا و اشتباه در تصميمات حكومتي است لذا با توجّه به اين عوامل نظام ولايت فقيه مناسب‌ترين و بهترين گزينه‍اي است كه در زمان غيبت مي‌توانيم براي نظام اسلامي در نظر بگيريم چرا كه با توجّه به عدم امكان دسترسي به امام معصوم در زمان غيبت يا بايد معتقد باشيم كه خداوند براي زمان غيبت حكمي ندارد و مسلمانان را به حال خود گذاشته شده‌اند، اين فرض با حكمت خداوند و جامعيت و خاتميت دين اسلام سازگار نيست، يا اين‌كه معتقد باشيم كه خداوند براي زمان غيبت برنامة خاصي دارد كه با توجّه به عوامل ياد شده بهترين و مطمئن‌ترين راه براي نظام اسلامي نظام ولايت فقيه است. «ما لا يُدرَكُ كُلُّه لايُتْرَكَ كُلّه»[5] اگر امري را به صورت كامل نمي‌توان درك نمود نبايد كُل آن را ترك نمود و اين شيوه و روش عقلاء است. علاوه بر توجّه به اين نكته هم لازم است كه احتمال خطا و اشتباه در حكومت‌هاي غيرديني به مراتب بيشتر وجود دارد. لذا اگر امر دائر باشد بين اين‌كه در زمان غيبت حكومت ديني يعني ايجاد شود يا حكومت غير ديني با توجّه به اين‌كه احتمال اشتباه و خطا در حكومت ديني به مراتب كمتر از حكومت غير ديني است لذا از نظر عقلي اين حكومت بر ساير حكومت‌ها ترجيح دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، قم: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
2. محمد تقي مصباح يزدي، نظام سياسي اسلام، قم: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
3. عبدالله جوادي آملي، ولايت فقيه.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مصباح يزدي، محمدتقي، نظام سياسي اسلام، ص 200.
[2] . قانون اساسي، اصل 109.
[3] . قانون اساسي، اصل 111.
[4] . قانون اساسي، اصل 112.
[5] . عزالي اللثالي، ج 4، ص 58.

زندگینامه امام خامنه ای


رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

ادامه نوشته