چه کسانی به غیب اعتقاد دارند؟


الذين يومنون بالغيب (بقره آیه3)


تفسیر تسنیم:قرآن هادى متقین است كه غيب (خداى سبحان و اسماى حسناى او، وحى، فرشتگان و معاد) را باور دارند (گرچه غيب مطلق، يعنى كنه ذات خدا نه مشهود تفصيلى عارف است و نه معقول حكيم و متكلم و نه متعلق ايمان تفصيلى هيچ مومن).

غيب: غيب چيزى است كه با هيچ يك از حواس عادى و يا حواس مسلح قابل درك نباشد و در مقابل حضور و شهادت است و مصاديق فراوانى دارد و اگر در بحث روايى مفسران شيعه عنوان غيب، بر حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) تطبيق شده است، از قبيل بيان مصداق است، نه تفسير مفهوم، و از باب نمونه است، نه حصر.

علم به غيب گرچه بالاصاله در انحصار خداى سبحان است، ليكن اجمال آن را به اعطا و لطف او براى همه ميسور است ؛ همان گونه كه با اقامه براهين عقلى مى توان به مبدا، معاد و ضرورت وحى و رسالت، علم حصولى پيدا كرد و اين سه از مصاديق روشن غيب است.

مراد از آيه شريفه (فقل انما الغيب لله) نيز اين است كه علم به غيب اصاله از آن خداست و او به هر كس بخواهد، بخشى از آنرا مى دهد: (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا# الا من ارتضى من رسول)، (343) (ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك). 

پرهيزكاران به همه مصاديق غيب (خداى سبحان، وحى و نبوت، فرشتگان، قيامت بهشت و جهنم) ايمان دارند: (والمومنين كل امن بالله و ملائكته و كتبه و رسله).  ايمان به رسولان الهى نيز ايمان به غيب است ؛ زيرا گرچه اشخاص و ابدان آنان محسوس و مشهود است: (قل انما انا بشر مثلكم)،  ولى شخصيت حقوقى و منصب وحى يابى آنان، به ويژه مقام (دنى فتدلى)، غيب است.

در مقابل مومنان، عده اى به عنوان كافران و مشركان هستند، كه گروه اول غيب را به طور كلى منكرند: (وقالوا ما هى الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما يهلكنا الا الدهر) و اما مشركان گرچه خداى سبحان را خالق آسمانها و زمين مى دانستند: (و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض ‍ ليقولن الله)  ولى در ربوبيت و عبادت خدا شرك مى ورزيدند و ديگر مصاديق غيب، مانند رسالت بشر و زندگى پس از مرگ را منكر بودند.


در تفسير برهان ابن بابويه از حضرت امام صادق (علیه الصلوة و السلام) روايت نموده است که آن حضرت فرموده (الغيب هو الحجه الغائب) يعني مراد از غيب در آيه شريفه مخصوصا حجت غائب است. و نيز در حديث ديگر از جابر بن عبدالله انصاري از حضرت رسول اکرم (ص) روايت شده که بعد از ذکر ائمه اثني عشر تا حضرت مهدي (عج) مي فرمايد:(طوبي للصابرين في غيبته طوبي للمقيمين علي محبته اولئک من وصفهم الله تعالي في کتابه فقال (الذين يومنون بالغيب) الحديث، يعني خوشا به حال کساني که در زمان غيبت حضرت مهدي (عج) صبر مي کنند خوشا به حال کساني که بر دوستي و بر محبت آن حضرت ثابت و استوار و استقامت و ايستادگي دارند آنان کساني هستند که خداي عزوجل در کتاب خود قرآن توصيف آنان نموده و فرموده است (والذين يومنون بالغيب).


پس ایمان به غیب ،ایمان به کمال مطلق است،ایمان به حکمت زندگی است ؛ایمان به غیب یعنی حرکت با گامهای عقل میان دیدنی ها ،ایمان به غیب یعنی ایمان به ندای باطنی ،یعنی ایمان به حقیقت وجودی انسان ،ایمان به غیب یعنی ایمان به وجود!‌ .

ایمان به غیب یعنی ایمان به پاسخهای قلبیمان برای سوالاتی که در امتحان دنیا با آن روبرو هستیم ؛ ایمان به غیب یعنی ایمان به کسی که ضعف های وجودی بشر را ندارد ،ایمان به غیب یعنی ایمان به حقیقت ثابت عالم در ورای عالم متغیر مادی، ایمان به غیب یعنی حرکت با فعلیت ها در مسیر استعداد ها و قوه ها ،ایمان به غیب یعنی حرکت سایه انسانی به سوی حقیقت انسان ،ایمان به غیب یعنی دیدن نادیدنی ها و شنیدن نا شنیدنی ها ،ایمان به غیب درس قرآن است همان درسی که حرکت در مسیر هدایت را ممکن می سازد.

ایمان به غیب ایمان به پل عبور به سوی سعادت و به سمت خداست،ایمان به غیب ایمان به دستگیری خداوند از ،از پای افتادگان تنهاست، ایمان به غیب ایمان به خداوند و ملائکه اش و دست او در زمین است! ،ایمان به غیب ایمان به امام غائب است که ظهور او بروز حقیقت ایمان ها و روز پیدا شدن نا پیدا هاست، آری تقوا تنها در سایه انتظار است که بوجود می آید و رشد می کند و منتظران واقعی همان "الذین یومنون بالغیب" می باشند.

چهل حدیث از امام زمان(عج)


این احادیث توسط نواب اربعه و خواصّی که خدمت حضرت تشرف داشتن به ما رسیده و البته این بخشی از احادیث است.
جواب بسیاری از سوالات ما در این احادیث است.امیدوارم خدا تمامی ما را به راه راست هدایت کند و ما را بر آن پا بر جا کند و چشمان همه را به دیدار ایشان روشن کند.
                                  اللهم عجل لولیک الفرج

1.توجه امام زمان(علیه السلام) به شیعیان

إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ

اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى انْتِيَاشِكُمْ مِنْ فِتْنَةٍ قَدْ أَنَافَتْ

عَلَيْكُمْ.‏

بحارالأنوار، ج53، ص174؛ احتجاج، ج2، ص495؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص902.

ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ايم, كه اگر

جز ايـن بود گرفتاريها به شما روى می آورد و دشمنان, شما را ريشه كـن مى

كردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد، در نجات دادن شما از فتنه هایی که

شما را در بر گرفته است.



2. عمل صالح و تقرب به اهل بیت(علیهم السلام)

فَيَعْمَلُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ مَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ لِيَتَجَنَّبَ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهِيَتِنَا وَ

سَخَطِنَا فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فَجْأَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنَجِّيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَة.

بحارالأنوار، ج53، ص174؛ احتجاج، ج2، ص495.

هريك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مى سازد, عمل كند واز

آنچه كه خـوشايند ما نبـوده وخشـم ما در آن است, دورى گزيند, زيرا مرگ به طور

ناگهانى انسان را مى گيرد, در وقتى كه توبه برايـش سودى ندارد وپشيمانى او را

از كيفـر مـا به خـاطـر گنـاهـش نجـات نمـى دهــد.


3. تسلیم در برابر دستورات امامان(علیهم السلام)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ سَلِّمُوا لَنَا وَ رُدُّوا الْأَمْرَ إِلَيْنَا فَعَلَيْنَا الْإِصْدَارُ كَمَا كَانَ مِنَّا الْإِيرَادُ وَ لَا

تُحَاوِلُوا كَشْفَ مَا غُطِّيَ عَنْكُمْ وَ لَا تَمِيلُوا عَنِ الْيَمِينِ وَ تَعْدِلُوا إِلَى الْيَسَارِ وَ اجْعَلُوا

قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ

عَلَيْكُم‏.

غیبت شیخ طوسی، ص285؛ بحارالأنوار، ج53، ص178؛ احتجاج، ج2، ص466.

از خـدا بتـرسيد و تسليـم ما شـويد, كارها را به ما واگذاريـد, برماست كه شما را از

سرچشمه, سيراب برگردانيـم, چنان كه بـردن شما به سرچشمه از ما بود, در پى

كشف آنچه از شما پـوشيده شده نرويد. به چپ و راست منحرف نشوید. مقصد

خود را با دوستى مـا بـر اساس راهـى كه روشـن است به طـرف مـا قـرار دهيــد.

به تحقیق که من شما را نصیحت کردم و خداوند بر من و شما گواه است.



4. تحقق حتمی حقیقت
أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إِلَّا تَمَاماً وَ لِلْبَاطِلِ إِلَّا زُهُوقاً وَ هُوَ شَاهِدٌ عَلَيَّ بِمَا أَذْكُرُه‏.
غیبت شیخ طوسی، ص287؛ بحارالأنوار، ج53، ص 193 و ج50، ص228؛ احتجاج، ج2، ص468.
خـداوند مقدر فرموده است كه حق به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطـل از بيـن رود، وخدا بـر آنچه بيـان نمـودم گواه است.


5. خلقت هدفدار و هدایت پایدار

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً وَ لَا أَمْهَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ

أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ قُلُوباً وَ أَلْبَاباً ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيِّينَ (علیهم السلام) مُبَشِّرِينَ وَ

مُنْذِرِينَ يَأْمُرُونَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ مَا جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ

خَالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَائِكَةً وَ بَايَنَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ

بِالْفَضْلِ الَّذِي لَهُمْ عَلَيْهِمْ وَ مَا آتَاهُمْ مِنَ الدَّلَائِلِ الظَّاهِرَةِ وَ الْبَرَاهِينِ الْبَاهِرَةِ وَ الْآيَاتِ

الْغَالِبَةِ.

غیبت شیخ طوسی، ص287؛ بحارالأنوار، ج50، ص228؛ احتجاج، ج2، ص468.

خداوند متعال, خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است, بلكه آنان را

به قـدرتـش آفريـده و بـراى آنها گـوش و چشـم و دل و عقل قرار داده, آن گاه

پيامبران راكه مژده دهنده و ترساننده هستنـد به سـويشان برانگيخت تا به

طاعتـش دستـور دهند واز نافرمانـى اش جلـوگيرى فـرمايند و آنچه را از امـر

خـداونـد و دينشان نمى دانند، به آنها بفهمانند. و بر آنان كتاب فرستاد و به

سـويشان فرشتگان بـرانگيخت تـا آنها ميان خـدا و پيامبـران واسطه باشند، به

واسطه تفضّلـى كه بـر ايشان روا داشته، از دلایل آشکار و برهان های قاطع و آیات

غالب که به ایشان داده است.

ادامه نوشته