رسم زمانه ما ...!
موشی در خانه مزرعه داری , تله موشی دید
به مرغ و گاو و گوسفند خبر داد ...
همه گفتند : مشکل توست به ما ربطی ندارد ...
چند روزی گذشت و ماری در تله موش گیر افتاد
و زن مزرعه دار را گزید ...
مزرعه دار از مرغ برای زنش سوپ درست کرد ...
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر برید
و در آخر گاو را برای مجلس ترحیم کشتند ...
و در تمام این مدت موش از سوراخ دیوار همه چیز را نگاه کرد
و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر میکرد !!!!؛
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 1:44 توسط محمد روحانیفر
|