تکرار قصه آلاله های سرخ ...

و باز محرم از راه می رسد...

دو باره باد صبا عطر حسینی در دلها می دمد ...

فصل تبسم تلخ به خاک خونین و اشک فرا می رسد ...

ماه ایثار و عشق و فریاد ...

ماه آمیختن عشق با خون ...

دوباره نمایش ماندگار عاشورا تکرار می شود ...

و باز افتخار شیعیان برای داشتن سالاری چون ابا عبدالله (ع) ...

و السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)...

و باز محرم از راه می رسد...

دو باره بغضی عجیب بر سینه ها سنگینی می کند

و داغی که در دل امانت است و هیچگاه به سردی نمی گراید ...

دوباره شهر سیاه پوش می شود ...

آنچنان سیاهی که غرق در نور و سپیدی است ...

و براستی که بالاتر از آن برایش رنگی نیست ...

و باز محرم از راه می رسد...

دو باره صدای ضجه کودکان آزرده از درد ...

درد تشنگی و فراق پدر...

دو باره رنجهای نهفته و زخمهای دل خیمه سوختگان ...

دوباره تکرار قصه آلاله های سرخ و تکرار خاطره ای که هرگز کهنه نخواهد شد ...

خاطره قهرمانی بزرگ ، جوانمردی جوان ...

بی دست ، مشک آب بر دهان ،

با لبی تشنه ، سقا برای کودکان کربلا ...

خاطره مردانگی عمویی چون ماه ...

عموی تشنه ای که سقا بود ...

سلام بر محرم و عاشورا ...

سلام بر حسین (ع) ...

سلام بر دستان بریده جوانمرد کربلا ...

سلام بر خیمه های سوخته ...

سلام بر کودکان مانده در عطش ...

سلام بر دلتنگی های زینب (س) ...

سلام بر ندای ماندگار " هل من ناصر ینصرنی"...


و سلام بر غصه صاحب الزمان(عج) ، بر شال ماتم مهدی (عج) سلام ...