بیستم فروردین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی

بسم الله الرحمن الرحیم

سعادتی عظیم می خواهد و اخلاصی عظیم تر که در هیاهوی کرکننده رنگها و فرسودگی و فرسایش حاصل از درنگها ، صدای سپید عرشیان را بشنوی .

در روزگاری که همه به خاک چنگ زده اند ، تو به موسیقی آسمان گوش سپردی . فرشته ها آنقدر نام تو را زمزمه کردند ، تا یکبار دیگر در بهشت باز شد ، تو رفتی و ما باز پشت درهای بسته ماندیم ، آیا کسی صدای ما را می شنود ؟

در باغ شهادت را که بستند               کلیدش را چرا یارب شکستند

 


شولای شهادت چه رساست آنگاه که بر قامت قلمداری رشید فراز آید . مفهوم فضیلت چه ژرف و بلند است گاهی که سبزی مداد دانش به سرخی خون می نگارد و هنر چه قدرتمند است زمانیکه متعهدانه حنجره ی روایتِ فتحِ شهیدانِ شاهد می شود .

سالیانی پیش ، قلمدار رشید فرهنگ انقلاب ، حماسه نگار صحنه های نبرد ، مرزبان مخلص حوزه سبز هنر ، دیده بان برج بلند اندیشه شیعی ، راوی روایت فتح گمنامان بسیجی و مسئول واحد تلویزیونی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، سید مرتضی آوینی ، در حال بازآفرینی حماسه ها و ترسیم مظلومیتهای رزمندگان دفاع مقدس در جبهه فکه ، عروج کرد و با این پرواز نشان داد که باب شهادت حتی پس از جنگ در فرا روی شایستگان گشوده است .

مینی که 10 سال انتظار قدمهای مرتضی را می کشید سرانجام به اذن خدا بر گامهای او بوسه زد و به مرتضی جواز ورود به بهشت و جرگه اولیاء خاص الهی را صادر کرد ، هر چند او خود در این عالم خاک در زمره مجاهدین گمنام فی سبیل الله بود .

شهادت چه لباس زیبایی بر قامت آوینی بود ، چه او مجسمه اخلاص و تقوی بود . او اینک در کنار پیر و مرادش ( خمینی ره ) آرامشی ابدی یافته و بر سفره کرم جدش ابا عبدالله الحسین (ع) در حلقه ای از شهیدان سرافراز دفاع مقدس نشسته است .

سید مرتضی آوینی اهل نظر و دل بود و شهید محمد سعید یزدان پرست اهل تقوی و تطهر و هر دو اهل صلاة اللیل و نماز جمعه و جماعات .

آری چند سال پیش دو عزیز از جامعه هنری و جهادی کشور ، پای از این عالم خاکی بر کشیدند و ستاره ها را بغل زدند ، از نردبان آسمان بالا رفتند و در زمانه ای که پرواز کیمیاست ، سبکبال تا دیار قبیله آرزو ، تا دل آسمان شهادت ، پر کشیدند و رفتند .

ایشان به ما آموختند که حتی در دل کویر هم می شود
سبز و در تشنگی بی انتهای ایام هم می توان سیراب شد و از سراب زندگی به حیات ابدی دست یافت .

ما در سراب و در اندیشه سرای قفس تن و آنان در حیات مصفای عشق و دلدادگی ، روزی خور خوان نعمت دوست . ما وامانده از قافله عشق ، عبور کاروان شهادتشان را دیدیم و آه کشیدیم .

اگر آه تو از جنس نیاز است               در باغ شهادت باز باز است

ایشان اینک در جوار شهیدانی هستند که سالها برایشان مرثیه خواندند و در وصلشان لحظه شماری کردند . ایشان به جوار مولایشان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و ولی امرشان حضرت روح الله (ره) شتافتند ، تا راه و رسم شهادت را بسته نپنداریم .

آرزو می کنم :

خداوند یاد شهیدان و راه و کردار و منش و سیاق آن خونین کفنان عاشق را لحظه ای از اندیشه و باور ما دور نکند و ما را همیشه پیرو و مرید آن مکتب و منش نگهدارد . انشاء الله