یا غفارالذنوب و یا ستارالعیوب

خدايا اینک ماه مهربانی ماه رحمت تو به پایان رسید

و من پس از یک ماه روزه  داری اینک ايستاده ام زير باران

رحمت تو ...

تا باريدن دلم را چشم به راه باشم ...

از بسیار گناهانم و از شدت  شرمندگیهایم دو دل بودم كه بيايم

يا نیایم ...

يك دلم را گذاشتم پايين ...

اما آن يكي را كه مهرش كردم براي حریم کبريايی تو ...

گرفتم به انگشت و آمدم نزدت ...

اي هستي من ،..

حالا ايستاده ام اينجا زير آسمان مهربانی تو ...

و ميدانم حتي اگر به آهستگي بال زدن سنجاقك ها سلام كنم

مي شنوي و همين براي من كافيست ...

حالا بگذار آغاز كنم گريستن را ...

و بگويم آن پايين وقتي يك قدم از تو فاصله ميگيرم چقدر زود

گلدان احساسم زرد و پ‍ژمرده ميشود و برگهايش ميريزد .

بگذار اعتراف كنم به آن روزهايي كه فراموش ميكردم که خالق

تمام زيبايي ها تويي . 

بگذار اعتراف كنم به روزهايي كه از قبله هميشه سبز تو فاصله

ميگرفتم

و بگذار اعتراف كنم به روزهايي كه خواب غفلت نميگذاشت كه

با تو بگويم .

اي معشوق جان ! اي مهربان ترين مهربانان ،

صداي دلم را بشنو ،

بشنو كه به تو محتاجم و دل به حريم رؤيايي ات سپرده ام .

به درگاهت آمده ام تا فقر و درماندگي را نزدت بگذارم

و قلبم را قرباني عشق پاكت سازم ،

قبل از آن كه به طاعتم اميدوار باشم به آمرزش تو دل بستم

چرا كه ميدانم مهرباني و آمرزش تو از گناهانم بيشتر است .

خداي خوبم دست تمنا و قلب چاك خورده ام را به نزدت آورده

ام كه فقط بگويم : 

                               خدايا من به تو محتاجم

 و

در این شب عید بخشش گناهانم را عیدی من قرار بده


آمین یا رب العالمین