مبارکباد

عید سعید فطر بر همه مسلمانان جهان مبارکباد

عید سعید فطر بر همه مسلمانان جهان مبارکباد
آقای نوروز قلی پور به تازگی مدیرعامل یک شرکت بزرگ شده بود. ... مدیرعامل قبلی یک جلسه خصوصی با او ترتیب داد.
در آن جلسه سه پاکت نامه دربسته که شماره های 1 و 2 و 3 روی آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: «هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی، یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن.»
چند ماه اول همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه میزان فروش شرکت کاهش یافت و آقای قلی پور بد جوری به درد سر افتاده بود. در ناامیدی کامل، آقای قلی پور به یاد پاکت نامه ها افتاد. سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره 1 را باز کرد. کاغذی در پاکت بود که روی آن نوشته شده بود:
« همه تقصیر را به گردن مدیر عامل قبلی بینداز. »
آقای قلی پور یک نشست خبری با حضور سهامداران برگزار کرد و همه مشکلات فعلی شرکت را ناشی از سوء مدیریت مدیر عامل قبلی اعلام کرد. این نشست در رسانه ها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد که میزان فروش افزایش یابد و این مشکل پشت سر گذاشته شد.
یک سال بعد، شرکت دوباره با مشکلات تولید توأم با کاهش فروش مواجه شد. با تجربه خوشایندی که از پاکت اول داشت، آقای قلی پور بی درنگ سراغ پاکت دوم رفت. پیغام این بود:
« تغییر ساختار بده و برنامه ریزی دوباره انجام بده. »
آقای نوروز قلی پور به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند. بعد از چند ماه شرکت دوباره با مشکلات روبرو شد. آقای قلی پور به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد. پیغام این بود:
« سه پاکت نامه آماده کن و وسایلت را جمع کن! »

هوالحق ...


یا زهرا سلام الله ...


استادی قبل از شروع کلاس فلسفه اش در حالی که وسایلی را به همراه داشت در کلاس حاضر شد. وقتی کلاس شروع شد بدون هیچ کلامی شیشه خالی سس مایونزی را برداشت و با توپ های گلف شروع کرد به پر کردن آن.
سپس از دانشجویان پرسید که آیا شیشه پر شده است؟ آنها تایید
کردند. در همین حال استاد سنگریزه هایی را از پاکتی برداشت و در شیشه ریخت و
به آرامی شیشه را تکان داد.
سنگریزه ها با تکان استاد وارد فضاهای خالی
بین توپ های گلف شدند و استاد مجددا پرسید که آیا شیشه پر شده است یا نه؟
دانشجویان پذیرفتند که شیشه پر شده است.
این بار استاد بسته ای از شن را برداشت و در شیشه ریخت و شن
تمام فضای های خالی را پر کرد. استاد بار دیگر پرسید که آیا باز شیشه پر
شده است؟ دانشجویان به اتفاق گفتند: بله!
استاد این بار دو ظرف از شکلات
را به حالت مایع در آورد و شروع کرد به ریختن در همان شیشه به طوری که
کاملا فضاهای بین دانه های شن نیز پر شود. در این حالت دانشجویان شروع
کردند به خندیدن.
وقتی خندیدن دانشجویان تمام شد استاد گفت: “حالا”، ” می خواهم بدانید که این شیشه نمادی از زندگی شماست. توپ های گلف موارد مهم زندگی شما هستند مانند: خانواده، همسر، سلامتی و دوستان و امیالتان است. چیز هایی که اگر سایر موارد حذف شوند زندگی تان چیزی کم نخواهد داشت. سنگریزه ها در واقع چیز های مهم دیگری هستند مانند شغل، منزل و اتومبیل شما. شن ها هم همان وسایل و ابزار کوچکی هستند که در زندگی تان از آنها استفاه می کنید…
و این طور صحبتش را ادامه داد: اگر شما شن را در ابتدا در
شیشه بریزید در این صورت جایی برای سنگریزه ها و توپ های گلف وجود نخواهد
داشت. و این حقیقتی است که در زندگی شما هم اتفاق می افتد. اگر تمام وقت و
انرژِی خود را بر روی مسائل کوچک بگذارید در این صورت هیچگاه جایی برای
مسائل مهم تر نخواهید داشت. به چیز های مهمی که به شاد بودن شما کمک می
کنند توجه کنید.در ابتدا به توپ های گلف توجه کنید که مهم ترین مسئله
هستند. اولویت ها را در نظر آورید و باقی همه شن هستند و بی اهمیت.
دانشجویی دستش را بلند کرد و پرسید: پس شکلات نماد چیست؟
استاد
لبخند زد و گفت: خوشحالم که این سئوال را پرسیدی! و گفت: نقش شکلات فقط
این است که نشان دهد مهم نیست که چه مقدار زندگی شما کامل به نظر می رسد
مهم این است که همیشه جایی برای شیرینی وجود دارد.

یادش به خیر ! اشک بود و لبخند و اشتیاق !
روز 26
مرداد 1369 ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل
سالهاي اسارت خود در اردوگاههاي عراق پاي به ميهن اسلامي گذاشتند و به
آغوش خانوادههاي خود بازگشتند.
اولين كاري كه آنان در جلو چشمان مردم و دوربينها انجام
دادند ، بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق و شادي بود . زيارت مرقد مطهر
حضرت امام خميني (ره) و هم چنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيتالله خامنهاي از
نخستين برنامهها و اقدامات مشترك آزادگان سرافراز ايراني بود .
مقام معظم رهبري ( مد ظله العالي ) درباره آزادگان چنين فرمودند:
آیت الله فاطمی نیا :
اگر یقین نداشتم نمی گفتم ، هر کس با رهبر انقلاب مخالفت کند
خدا از او نمیگذرد . این مرد بزرگ عزت اسلام است

حضرت آیت الله فاطمی نیا در پایان یکی از جلسات سخنرانی خود، مطالب مهمی را پیرامون شخصیت رهبر معظم انقلاب و تبعیت از ایشان مطرح نمودند که متن کامل سخنان ایشان را در ادامه می آوریم
يك عده با امام مخالفت كردند ، امام را از دست دادند ، هنوز دست بردار نيستند . مرحوم آيتالله العظمي آقاي اراكي ، شيخالفقهاست ، وقتي ميرفت خدمت امام ، دم در ميايستاد ميگفت :
"السلام عليك يابن رسولالله بابي انت و امي "
آن وقت وارد ميشد . يك عده با اين مرد مخالفت كردند ، اين را خدا ازشان گرفت . بس نشد . حالا يادگار آن مرد اين بزرگوار است ، ما ديگر چه داريم ؟ امروز اين ايران پرچمدار اسلام است ، امروز اين ايران مشعل دارد ، مشعل امالقرا ، رهبرش هم اين مرد بزرگ است . اگر بخواهد كسي با اين مرد مخالفت كند ، با اسلام بازي كرده است و هر كس با شئون اسلام ، با كيان اسلام ، با حيثيت مسلمين بازي كند ، خدا او را نميبخشد .
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای

به گزارش خبرنگار ما و به
نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ،حضرت آيتالله خامنهای
در پی حادثه تلخ زلزله در منطقه شمال غرب كشور با صدور پيامی برای
خسارتديدگان و بازماندگان اين حادثه از درگاه خداوند منان صبر و اجر مسألت كردند .
متن پيام رهبر انقلاب اسلامی به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
حادثه
تلخ زلزله آذربايجان مايه اندوه عميق گرديد .رحمت خداوند بر درگذشتگان و شفای عاجل برای مصدومان و صبر و اجر برای بازماندگان و خسارتديدگان را از خداوند متعال مسألت مي كنم .
لازم است مسئولان محترم و عموم ملت عزيز مساعی خود را برای كاهش آلام
اين عزيزان به كار برند.
والسلام عليكم و رحمه الله
سيّدعلي خامنه اي22/مردادماه/

شماره حساب کمک به زلزله زدگان آذربایجان از طریق بانک ملی ایران در سراسر کشور
0105583144002
۰۱۰۵۵۸۳۱۴۴۰۰۲
مایکل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات رالی در دنیا اول شد ...
وقتی رمز موفقیتش را از او پرسیدند . در جواب گفت :
تنها رمز موفقیت من این است که زمانی که دیگران ترمز میگیرند من گاز میدهم .
پس تو نیز :
_ مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند
_ تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند
_ خود را آماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند
_ شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند
_ کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردن هستند
_ صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردن هستند
_ گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردن هستند
_ لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند
_ پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردن هستند
اگر ثروتمند نيستي مهم نيست ،
بسياري از مردم ثروتمند نيستند
اگر سالم نيستي ،
هستند افرادي که با معلوليت و بيماري زندگي مي کنند
اگر زيبا نيستي
برخورد درست با زشتي هم وجود دارد
اگر جوان نيستي
همه با چهره پيري مواجه مي شوند
اگر تحصيلات عالي نداري
با کمي سواد هم مي توان زندگي کرد
اگر قدرت سياسي و مقام نداري
مشاغل مهم متعلق به معدودي انسان هاست
اما اگر
« عزت نفس نداري »
یعنی هيچ نداري ...

بسم الله الرحمن الرحیم
انَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1)

کلام در اين آيه شريفه بسيار مبسوط و مفصل است و از وضع اين تفسير خارج است و ما بطور اختصار در چند مقام صحبت ميكنيم :
مقام اول : در تعيين ليلة القدر . اختلاف زيادى است بين
سنى و شيعه بعض اهل تسنن گفتند : ليلة القدر در عهد پيغمبر بود بعد برداشته
شد ، بعضى گفته اند : يك شب از شبهاى دوره سال است كه بايد تمام شبها را عبادت
كرد تا عبادت شب قدر را درك كند ، بعضى گفته اند : شب نيمه شعبان ، بعضى گفته اند :
يك شب از شبهاى ماه رمضان ، بعضى گفته اند : شب اول شهر صيام ، بعضى شب نيمه ، بعضى شب هفدهم ، بعضى شب
آخر ، و اكثر اهل تسنن گفته اند : شب بيست و هفتم ماه رمضان ،
و لكن در اخبار
شيعه چهار دسته اخبار داريم :
1) بين سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ،
2) بين دو شب بيست و يكم و بيست و سوم ،
3) بخصوص شب بيست و سوم
4) هر سه شب مدخليت دارد
در شب نوزده تقدير امور ميشود و بيست و يكم حكم ميشود و بيست و سوم مبرم ميشود .
بقیه در ادامه مطلب
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم .
بعد از مرگم ، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید .
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند ، من به آن مشکوکم !
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند .
عبور هرگونه کابل برق ، تلفن ، ... از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است .
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی ، گورستان را تماشا کنم .
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید ، شاید آنجا هم نیاز باشد !
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند .
روی تابوت و کفن من بنویسید :
این عاقبت کسی است که ز گهواره تا گور دانش بجست .
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند . در چمنزار خاکم کنید !
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند ، باید هم قد باشند .
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید .
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید ، ثواب دارد .
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند .
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضور یابم قبلا پوزش می طلبم !
خدایش بیامرزد
جملاتی زیبا از زنده یاد حسین پناهی
در ادامه مطلب

از حضرت امام باقر (ع) نقل شده که وقتی از حضرتش پرسیدند : آیا شما میدانید که لیلة القدر کدام شب است ؟ حضرت فرمودند : چگونه ندانیم ، و حال آن که در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف می کنند .
خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مبارکه قدر می فرماید :
تنزّل الملائکة و الرّوح
فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ .
فرشتگان و روح ، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر کاری) فرود آیند .
![]()

![]()
![]()
دو طلای قاسم رضایی در کشتی و بهداد سلیمی در وزنه برداری
و دو نقره سجاد انوشیروانی در وزنه برداری و احسان حدادی در پرتاب دیسک ُ
شبی رویایی برای همه ایرانیان بود
قهرمانی مبارکتان باد

اميد نوروزي دلاور كشورمان در ديدار فينال به مصاف ريواز لاشخي از گرجستان
رفت كه توانست در دو تايم مشابه با نتيحه 1 بر صفر حريف خود را شكست
دهد
خداوند میفرماید :
" هرکس اعضایش از حرام های من , روزه دار نباشد
نیازی نیست که بخاطر من خوراک و نوشیدنی اش را ترک کند "
مراقبات ماه رمضان ص 157
رسول الله (صلی اللّه علیه و آله)
اِنَّ اَبوابَ السَّماءِ تُفتَحُ فِی اَوَّل لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ
وَ لا تُغلَقُ اِلی آخَرِ لَیلَهٍ مِنهُ
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده میشود
و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۴۴


حمید سوریان ، نماینده وزن 55 کیلوگرم کشتی فرنگی کشورمان با پیروزی در
فینال بازیهای المپیک مقابل بایراموف آذربایجانی نخستین مدال طلا را برای
کاروان ایران به ارمغان آورد

در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود .
روزي فيلسوف بزرگي که از آشنايان سقراط بود ، با هيجان نزد او آمد و گفت :
سقراط ميداني راجع به يکي از شاگردانت چه شنيده ام ؟
سقراط پاسخ داد : لحظه اي صبر کن . قبل از اينکه به من چيزي بگويي از تو
ميخواهم آزمون کوچکي را که نامش سه پرسش است پاسخ دهي .
مرد پرسيد : سه پرسش ؟
سقراط گفت : بله درست است . قبل از اينکه راجع به شاگردم با من صحبت
کني لحظه اي آنچه را که قصد گفتنش را داري امتحان کنيم .
- اولين پرسش حقيقت است . آیا کاملا مطمئني آن چه را که ميخواهي به من
بگويي حقيقت دارد ؟
مرد جواب داد : نه ، فقط در موردش شنيده ام .
سقراط گفت : بسيار خوب ، پس واقعا نميداني که خبر درست است يا نادرست.
_ حالا بيا پرسش دوم را بگويم ، " پرسش خوبي " آنچه را که در مورد شاگردم
ميخواهي به من بگويي خبر خوبي است ؟
مرد پاسخ داد : نه ، بر عکس …
سقراط ادامه داد : پس ميخواهي خبري بد در مورد شاگردم که حتي در مورد آن
مطمئن هم نيستي بگويي ؟
مرد کمي دستپاچه شد و شانه بالا انداخت .
سقراط ادامه داد : و اما پرسش سوم ...
_ پرسش سوم سودمند بودن است .آن چه را که ميخواهي در مورد شاگردم به
من بگويي برايم سودمند است ؟
مرد پاسخ داد : نه ، واقعا …
سقراط نتيجه گيري کرد : اگر ميخواهي به من چيزي را بگويي که نه حقيقت
دارد و نه خوب است و نه حتي سودمند ... ! پس چرا اصلا آن را به من ميگويي!؟
میلاد خجسته و شکوهمند
کریم اهل بیت ، امام برگزیده ، زینت عرش الهى ، فرزند جمیل پیامبر ،
حضرت امام حسن مجتبی (ع) بر همگان تهنیت باد .

مردی در کنار ساحل دور افتاده ای قدم میزد و از دور مردی را می بیند که مدام خم
میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند . نزدیکتر میشود
و میبیند مردی بومی صدف هایی را که به ساحل می افتد را در آب میاندازد .
_ صبح بخیر رفیق ، خیلی دلم می خواهد بدانم چه می کنی؟
_ این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم . الآن موقع مد دریاست و این صدف ها
را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد .
دوست من ! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود
دارد . تو که نمیتوانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل
نیست .نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی کند ؟
مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت
و گفت : برای این یکی اوضاع فرق کرد
*****
پس یادمان باشد هر یک از ما میتواند
به اندازه خود در تغییر اوضاع نقش داشته باشد

1 - دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد پس آرام شدم
2 - دانستم كه خدا مرا می بیند پس حیا كردم
3 - دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش كردم
ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم
اما صرفنظر از هر پاداشي كه زندگي به تلاش هايمان بدهد يا ندهد ، آنگاه كه لحظه مرگ فرا
مي رسد هر كدام از ما بايد اين حق را داشته باشيم كه با صداي بلند بگوييم :
من آنچه در توان داشته ام انجام داده ام ...
لب رودخانه ، دختر زیبائی را دیدند که لباس گرانقیمتی به تن داشت.
از آنجائی که ساحل رودخانه مرتفع بود و آن دختر خانم هم نمی خواست هنگام
عبور لباسش آسیب ببیند ، منتظر ایستاده بود .
یکی از راهب ها بدون مقدمه رفت و خانم را سوار کولش کرد .
سپس او را از عرض رودخانه عبور داد و طرف دیگر روی قسمت خشک ساحل
پائین گذاشت . راهب ها به راهشان ادامه دادند .
اما راهب دومی یک ساعت می شد که هی شکایت میکرد :
” مطمئنا این کار درستی نبود ، تو با یک خانم تماس داشتی ، نمیدانی که در
حال عبادت و زیارت هستیم ؟ این عملت درست بر عکس دستورات بود ؟ “
و ادامه داد :
” تو چطور بخودت این اجازه را دادی که بر خلاف قوانین رفتار کنی ؟ “
راهبی که خانم را به این طرف رودخانه آورده بود ، سکوت میکرد ، اما دیگر
تحملش طاق شد و جواب داد :
” من آن خانم را یک ساعت پیش بر زمین گذاشتم اما تو چرا هنوز داری او
را تو ذهنت حمل میکنی ؟!
وقتی مرده را به خاک سپردند و خاک بر او ریختند او درون قبر صدای تکان دادن و به هم زدن دست ها برای تکاندن خاک قبر را می شنود و در آن حال به چپ و راست می نگرد جز ظلمات ثلاث . تاریکی های سه گانه . تاریکی زمین . تاریکی اعمال زشت و تاریکی وحشت و بیم چیزی مشاهده نمیکند. چه سخت مصیبتی و دشوار حادثه ای !
( انوار النعمانیه )
گر من گنه جمله جهان کردستم لطف تو امید است که گیرد دستم
گفتی که بر وقت عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم

| شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن .... |

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه
در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم
التماس دعا